به گزارش پیام گلستان به نقل از رجانيوز، اتحاديهي اروپا در جلسه يك ماه پيش خود تحريم واردات نفت از ايران از ماه ژوئيه سال جاري ميلادي (تير 91) را اعلام كرد. متعاقب اين مصوبه، بحثهايي در مورد اقدام پيشدستانه از سوي دولت ايران مطرح شد. مدافعان تحريم پيشدستانهي ايران در مورد دلايل موفقيت خود اعلام ميكردند كه اروپاييها فرجهي شش ماهه تا تير ماه را عمدتاً با سه هدف "يافتن جايگزين نفت ايران و فرصت دادن به عربستان و قطر براي افزايش توليد خود"، "عبور از زمستان سرد" و "هماهنگ كردن پالايشگاهها با نفت جديد" نياز دارد.
نكته جالبي كه وجود دارد، اين است كه با اقدام پيشدستانهي ايران، عملاً ابزاري كه غرب ميخواست با آن ايران را متوقف كند، پنج ماه قبل از سوي خود ايران اجرايي شد تا جمهوري اسلامي نشان دهد كه با همين ابزار قادر است كه غرب را تنبيه كند و در واقع، اين مصوبه اتحاديه اروپا، تحريم ايران نيست، بلكه تحريم مردم اروپاست.
در اين زمينه، سايت ايران هستهاي، اين تحليل را مطرح كرده است كه هدفگذاري اروپا از تحريم واردات نفت ايران كه هزينههاي آن بر دوش مردم اروپا كه درگير اقتصاد بحرانزدهي قارهي سبز هستند، بار ميشود، مصرف انتخاباتي در داخل ايران داشته است.
در اين گزارش آمده است: «اگر فرض کنیم تأثیرگذاری بر محیط داخلی ایران مهم ترین هدف کشورهای غربی از اعمال تحریم های اخیر علیه ایران بهویژه در زمینه نفت و گاز بوده است، اقدام ایران در تحریم پیش دستانه صادرات نفت به اروپا تاثیر تحریم های آتی این اتحادیه بر محیط سیاسی داخلی ایران را به صفر خواهد رساند.
برخی کارشناسان امور راهبردی در تهران که راهبرد غرب علیه ایران ظرف ماه های اخیرا را مطالعه کرده اند می گویند اتحادیه اروپا در اصل از تحریم خرید نفت ایران که گفته شدن از ماه ژوئن اعمال خواهد شد دو هدف داشته است:
1- هدف اول همانطور که برخی منابع غربی و اسراییلی هم گفته اند تاثیرگذاری بر جدول رویدادهای سیاسی در داخل ایران است. اروپایی ها بهویژه فرانسوی ها عقیده داشتند كه اعمال این تحریم ها و موکول کردن اجرای آن به خرداد آینده حداقل 3 اتفاق را موجب می شد:
اول- اروپایی ها امیدوار بودند این تحریم ها با تیره کردن دورنمای زندگی اقتصادی و معیشت مردم میزان حضور در انتخابات را کاهش دهد.
دوم- تصور غربی ها این بود که این تحریم ها موضوع تداوم یا توقف برنامه هسته ای ایران را تبدیل به دستور کار مبارزات انتخاباتی خواهد کرد و به این ترتیب اجماع ملی در این باره صدمه می بیند.
سوم- همچنین این ارزیابی در محافل غربی وجود داشته است که به تدریج نارضایتی اقتصادی در مردم ایران رشد خواهد کرد و احتمال اینکه این نارضایتیها تبدیل به موج درخواست تغییر در سیاست های هسته ای شود، وجود دارد.
2- و دومین هدف آشکار این بوده است که ایران زمانی برای فکر کردن در اختیار داشته باشد. برخی کارشناسان می گویند كه ارزیابی امریکایی ها که به اروپا منتقل شد، این بود که اگر یک دورنمای بسیار تاریک به ایران نشان داده شود، ایران از ورود به آن اجتناب خواهد کرد.
بر مبنای این ارزیابی، تصور غربی ها این بود که اگر بتوانند یک دور مذاکره بین ایران و 1+5 را قبل از ماه ژوئن 2012 ترتیب بدهند، احتمال اینکه بتوانند در آن مذاکرات از ایران امتیاز بگیرند، بالاست چرا که ایران از هر امکانی برای ورود نكردن به تحریم نفتی در ماه ژوئن استفاده خواهد کرد.
با این حال، اعلام ایران مبنی بر اینکه صادرات نفت به چهار کشور اروپایی را متوقف کرده و صادرات به چهار کشور دیگر را هم احتمالا متوقف خواهد کرد، نشان داد که ایران برای جلوگیری از عملیات روانی غرب روی مردم و محیط داخلی ایران برنامه ریزی ویژه ای دارد.
یک کارشناس امور راهبردی نيز گفت: «غربی ها می خواستند تحریم نفتی در ماه ژوئن را تبدیل به یک شوک کنند اما تحریم پیش دستانه این پروژه را سوزاند و اکنون حتی اگر تحریم ها دقیقا همانطور که اروپایی ها ادعا می کنند در ماه ژوئن اعمال شود هم به هیچ وجه قادر به وارد کردن شوک به محیط سیاست داخلی ایران نخواهد بود».
وی ادامه داد: «با اقدام ایران در قطع صادرات نفت به انگلیس و فرانسه، اکنون اگر اروپایی ها اعلام کنند که واردات نفت از ایران را تحریم کرده اند، واکنش مردم ایران چیزی خنده توام با غرور نیست».
به این ترتیب، یک ارزیابی راهبردی این است که ایران با تدبیر بهموقع کانال های غرب برای تاثیر گذاری بر فضای افکار عمومی داخلی را مسدود کرده و مهم ترین جنبه از پروژه تحریم نفتی را خنثی كرده است.»