پيشتر هم شنيده بودم كه امام خامنهاي تاريخ تولدي كه برايشان نقل ميشود را نادرست خوانده بودند، اما در شناسنامه ايشان همان تاريخ قيد شده بود. تا اينكه پيامكي از يكي از عشاق ايشان به دستم رسيد كه امروز، 29 فروردين را سالروز ميلاد معظم له اعلام كرده بود. او نيز همچون نگارنده به دنبال تاريخ صحيح تولد ايشان بوده است، تا اينكه در يكي از كتب منتشره از سوي انتشارات قدر ولايت، پي ميبرد تاريخ قمري صحيح تولد رهبر حكيم انقلاب، 28 صفر 1358 هجري قمري است و با پيگيري از مرکز تقویم موسسه فیزیک دانشگاه تهران آن تاريخ را با تقويم شمسي تطبيق داده و در مييابد ايشان چهارشنبه 29 فروردين 1318 متولد گرديدهاند.
در همان گزارش سه سال پيش كيهان، به اعتراض ايشان به برگزاري جشني به مناسبت ميلاد ايشان در يكي از استانها اشاره شده بود و اينكه معظم له در حاشيه برگهاي كه حاوي آن خبر بود نوشتهاند: «اين كار غلط است، اين تولد و امثال آن هيچ جشني ندارد، برگزاركنندگان مسئول وقت و عمر و اموالي هستند كه در اين كار صرف و ضايع مي شود. من از كسي كه براي تولد من جشن ميگيرد به هيچ وجه متشكر نميشوم و او را مسئول زيانهاي اين كار هم ميشناسم».
اين اعتراض ايشان اما به برگزاري جشن بوده است و اين منعي بر شناخت دقيق تاريخ تولدشان ندارد. چه آنكه امام خامنهاي خود بيانات در ديدار اعضاى همايش مرحوم حاج آقا نوراللَّه اصفهانى در سال 1384 نسبت به اهمال در ثبت تاريخ شخصيتهاي برجسته معترض بودهاند و فرموده بودند « ما بايد شخصيتهاى اثرگذار در زندگى سياسى، زندگى اجتماعى، زندگى علمى و زندگى اقتصادىمان را درست بشناسيم... من مىبينم اينها در تاريخهايشان دقيق نوشتهاند كه فلانكس در چه تاريخى متولد شد ... يعنى سعى مىكنند اين شخصيتها را از لابهلاى انبوه چهرههاى شناخته و ناشناختهى تاريخ منضبط بيرون بكشند و آنها را روى سكو بنشانند؛ مشخص كنند، و به آنها افتخار كنند. البته اين كارها واقعاً هم تأثير دارد؛ يعنى اينطور نيست كه تأثير نداشته باشد؛ اما ما نه؛ ما شخصيتهاى برجستهىمان را البته مىشناسيم، ولى تاريخ وفات خيلىهايشان را هم حتّى نمىدانيم، چه برسد به تاريخ تولدشان يا تاريخ ازدواجشان با فلان دختر، كه معمولاً غربىها اين چيزها را ذكر مىكنند. اين، نشاندهندهى اين است كه ما به شناسايى و پرداخت چهرهى شخصيتهاى تاريخى خودمان و تحليل اين چهرهها بها ندادهايم و اين به ضرر ما تمام مىشود.»
جالب اينجاست كه ايشان خود نيز به اين مهم اهتمام داشته اند. چنانچه در سال 1370 در ديدار با اعضاى «گروه تاريخ» صداى جمهورى اسلامى ايران با اشاره به اينكه در گذشته من ديده بودم كه از هر ده پديدهى تاريخى، نُه موردش مربوط به اروپا و امريكا بود؛ نه اينكه مربوط به ايران نبود، اصلاً متعلق به دنياى اسلام نبود، فرموده بودند «آنچه را كه مربوط به ميهنمان است، يا مربوط به دنياى اسلام و مسائل اسلامى است، بايستى ريز و درشتش را جمع كنيم و بيان نماييم. به نظر من فرقى هم نمىكند؛ حتّى تاريخ تولد آدمى كه براى خودش شخصيتى بوده، سردارى بوده، يا نويسندهى كتابى بوده، بيايد، تاريخ وفاتش بيايد، حتّى تاريخ ازدواجش هم بيايد»
سپس با بيان نمونههايي از چهرههاي مطرح ما كه سابقه پررنگتري از چهرههاي مشابه غربي خود دارند، اما در داخل كشور و جهان اسلام مهجورند، راهكار تنظيم روزشمار را به عنوان يك راه براي معرفي اين چهرهها و بررسي ابعاد شخصيت آنها شمرده و ميفرمايند « البته شما راست مىگوييد، روزشمار يك مقدار كار ما را سخت مىكند؛ اما با تفحص مىشود. سه، چهار سال است كه يك وقتهايى به ذهنم رسيده كه گاهى اوقات در كتابهايى كه مىخوانم، اگر در جايى تاريخ روز ديدم، حاشيهاش علامت بزنم؛ در خيلى از كتابها اين كار را كردهام. اتفاقاً امروز كه منتظر آمدن شماها بودم، با خودم فكر كردم ببينم آيا مىتوانم يك جمع و جورى بكنم، تا مثلاً صد مورد از اينها جمع بشود؛ ديدم نمىدانم، بايد لاى كتابها بگردم. هر كتابى كه خواندهام، آنجاهايى كه يك تاريخى بوده، ضربدرى زدهام، تا معلوم بشود اين تاريخ است. اين نشانهى آن است كه ما منبع داريم. بله، منبع مدون نداريم.»
وقتي رهبر يك كشور براي جبران خلا تاريخ نگاري خود دست به كار مي شود و چنين به تدوين تاريخ تولد و وفات و... چهرههاي سرشناس آن اهتمام دارد، آيا به جا نيست ما نيز حداقل در تعيين تاريخ تولد نائب امام زمانمان دقت نماييم؟
اگر ايشان براي پرهيز از اسراف از يك سو و به جهت ورع و تقوايشان به برگزاري جشن براي تولدشان و ارسال سبد گل معترض بودهاند، آيا بايد به بهانه اين دستور ايشان، در باز شناخت رهبرمان نيز در چنين مناسبتهايي و معرفي ايشان كه بخشي درخشان در تاريخ ايران و اسلام است، كوتاهي كنيم؟
اميد كه اين همت آن عاشق ولايت در استخراج تاريخ دقيق تولد معظم له، سرآغازي براي بزرگداشتي نيكو و در چهارچوب صحيح از اين نعمت بيمانند الهي باشد كه شكر نعمت مايه فزوني و كفران مايه افسوس خواهد گشت.