مردم مصر واقعيت تلخ سازش رژيم حاكم بر مصر را با اسرائيل از 30سال پيش لمس كرده بودند و در سالهاي اخير تيزي خنجر زهر آلود
حسني مبارك را در عمق جان و جگر خود بيشتر از گذشته احساس ميكردند.
حالا اين مردم به پاخاستهاند و توانستهاند با تقديم صدها كشته و هزاران مجروح و با پايداري در طول سه هفته مداوم حضور در ميدان تحرير قاهره و ديگر شهرها، حسني مبارك را، كه در انديشه موروثي كردن رياست جمهوري مصر بود سرنگون كنند و قدم در عرصه روزي نو و روزگاري نو نهند.
براي امريكا، هيچ كس وفادار و فرمانبرتر از حسني مبارك نبود و امريكاييها اگر كار به دست خودشان بود، هرگز حاضر نبودند نوكري مانند او را از دست بدهند. علاقه آنها به مبارك نه به خاطر خود مبارك كه بهخاطر اسرائيل بود. اسرائيل خطقرمز امريكاييهاست، زيرا 70 درصد از دولتمردان بلندپايه امريكا در كاخ سفيد، صاحب دوگذرنامه و دو تابعيت هستند، آنها هم گذرنامه امريكايي و هم گذرنامه اسرائيلي دارند.
امريكاييها وقتي به اين نتيجه رسيدند كه عمر سياسي حسني مبارك به پايان رسيده و از اين مرده سياسي بيش از اين نميتوان حمايت كرد، در يك چرخش آشكار و مفتضح، دست از حمايت از او برداشتند. آنها كه بشدت نگران آينده اسرائيل بودند، به فكر افتادند با سپردن اوضاع مصر به دست نظاميان، منافع خود و اسرائيل را تأمين كنند و در عين حال خود را حامي انقلاب مردم مصر و موافق با مطالبات مردم قلمداد كنند.
درست سه روز پس از سرنگوني و فرار مبارك، آقايان موسوي و كروبي با دعوت از طرفداران خود براي تظاهرات در ايران، به امريكاييها امكان دادند تا با تبليغ اين دعوت و نشان دادن صحنههاي حضور پراكنده تظاهركنندگان (كه تعداد آنها در مقايسه با شمار تظاهرات مردمي بيستودوم بهمن، حكايت قطره و دريا بود) به دنيا اعلام كنند كه تظاهرات ملتهاي عرب كه از تونس آغاز شده بود و به مصر رسيده بود اكنون به ايران سرايت كرده است،
ضد امريكايي نيست و تظاهرات 25 بهمن تهران بهترين دليل است كه مشكل مردم مصر و تونس، وابستگي رژيمهاي آنها به امريكا و اسرائيل نبوده است بلكه همه اين تظاهركنندگان در تونس و مصر و ايران خواهان دموكراسي هستند و امريكا هم از دموكراسي در همه جاي جهان حمايت ميكند! انعكاس وقايع روز دوشنبه 25/11/89 در تهران در شبكههاي تلويزيوني «صداي امريكا» و «بي.بي.سي» همين است. اگر چنين كاري خدمت به امريكا و اسرائيل نيست، خوب است آقايان توضيح بدهند كه چيست؟
عجيب است كه يك سال و چند ماه پيش، در روز قدس تظاهركنندگان طرفدار آقايان، به رغم شعارهاي ملت ايران و درست در نقطه مقابل آرمانهاي امام راحل، شعار «نه غزه، نه لبنان» سر ميدادند و امروز از همان طرفداران دعوت ميكنند كه به بهانه حمايت از مردم مصر، به خيابانها بيايند و با نظام اسلامي كه قطعاً و حقاً الهامبخش مردم مصر در بيداري اسلامي بوده، به مخالفت برخيزند.
آيا نبايد گفت هم آن شعار «نه غزه، نه لبنان» و هم اين دعوت براي حمايت از مصر، هر دو، به يك منظور و از يك مركز طراحي و تدبير شده و آن همان مركزي است كه امروز در حال بهرهبرداري از اين واقعه است؟ آيا آقايان كروبي و موسوي بهتر از اين هم ميتوانستند خودشان را با دست خودشان در دادگاه افكار عمومي مردم منصف و با فهم ايران محكوم كنند؟ و شگفتآورتر از همه اين است كه آقايان هنوز هم ادعا ميكنند كه پيرو امام راحل و آرمانهاي او هستند.