ناحیهی مرزیِ استراتژیک شلمچه در منطقهی شمال غربیخرمشهر واقع شده که از جنوب با اروند رود، از شمال با منطقهیعمومی اهواز و از غرب با مرزهای بین المللی ایران و عراق، محصورگردیده است. وجود اروند رود در جنوب آن، دریاچهی ماهی و جزایربوبیان، ویژگی نظامی خاصی را در این منطقه به وجود آورده است وبه خاطر نزدیکی جغرافیایی آن با شهر صنعتی بصره، از نظرکارشناسان نظامی، دارای اهمیت فوق العادهای بوده است.
ارزشمند ترین منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکم ترین مواضع و موانع را داشت، به طوری که عبور از آن ها غیر ممکن می نمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیر ممکن می ساخت؛ لیکن ضرورت غیر قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیم گیری پس از عملیات کربلای ۴ سبب گردید که صرفا برای انجام تکلیف و با امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلای ۵ آماده شوند.
رزمندگان شجاع سپاه اسلام در مرحلهی اول عملیات، با هجومی مرگبار وغافلگیرانه به قلب دشمن، در تاریخ فردای آن روز، شلمچه را آزاد میکنند و با گسترش عملیات خود، هر لحظه فاصلهی خود را بابصره کم میکنند؛ به طوری که صدای شلیک مسلسلها مردم شهر را سراسیمه به خیابانها میریزد. در دومین مرحله این عملیات،رزمندگان اسلام با عبور از موانع ایذایی و بسیار محکم، هجوم سنگینخود را علیه مواضع دشمن شروع میکنند که پاسگاههای شلمچه، بوبیان و کوت سواری در این هجوم، آزاد میشود. رزمندگان اسلام باهجوم دیگری چندین کیلومتر از جادهی آسفالته شلمچه ـ بصره را آزاد میکنند و به عمق مواضع دشمن نفوذ کرده، خود را به دژ فولادینبصره میرسانند. این دژ توسط کارشناسان خارجی احداث شده بودکه دارای خاکریزهای مثلثی، هلالی، سنگرهای مستحکم بتونی وموانع ایذایی سنگین بود و ساخت آن پنج سال طول کشیده بود. اولین خط دفاعی دشمن دژی بود که در یک سمت آن سنگرهای بتونی برای استراحت نیرو و در سمت مقابل، سنگرهای دیده بانی و تیربار با مهمات آماده و سنگرهای تانک احداث شده بود. این دژ، دشمن را از موقعیت ممتازی برای اشراف و تسلط کامل بر منطقه برخوردار می کرد. در پشت خط اول چند موضع هلالی شکل احداث، که قطر هر یک به ۳۰۰ الی ۴۰۰ متر و ارتفاع آن به ۵ تا ۶ متر می رسید. در پشت مواقع هلالی، برای تردد و استقرار تانک، جاده ساخته شده بود و به این وسیله تانک می توانست با استقرار روی مواضع مشخص شده، کل منطقه درگیری را زیر پوشش گلوله مستقیم و تیربار قرار دهد. دومین خط دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن احداث، و سیل بندی بود به عرض ۲۰۵ و ارتفاع ۴ متر که دارای موضع پیاده، کانال مواصلاتی و مواضع تانک بود. این سیل بند از جنوب جاده شروع می شد و به سمت اروند ادامه داشت. سومین خط دشمن، خاکریزی بود به موازات خط دوم و دارای مواضع پیاده و تانک که در جلوی آن کانال َمتروکه ای به عرض ۴ و عمق ۲ متر احداث شده بود. چهارمین رده دشمن در پشت نهر دوعیجی قرار داشت و شامل نهر، دژ و چندین موضع هلالی پی در پی، که بر توانایی دشمن برای مقابله و دفاع می افزود. پنجمین رده دشمن در پشت نهر جاسم قرار داشت. ضمن آن که در حد فاصل خط چهارم و پنجم، قرارگاه دشمن، خصوصا قرارگاه تاکتیکی سپاه سوم (مقر فرماندهی لشکر۱۱)، دارای مواضع مستحکمی بود و پدافند مستقل داشت. پس از خط جاسم تا کانال زوجی، مرکز توپخانه، لجستیک و عقبه لشکر ۱۱ قرار گرفته بود و رده ششم و هفتم دشمن شامل کانال زوجی و مثلثی های غرب کانال زوجی بود. در منطقه شلمچه، دشمن زمین را به شکل پنج ضلعی درآورده بود. که از استحکامات بسیار پیچیده ای بر خوردار بود. گارد ریاست جمهوری عراق با فرماندهی صدام به منطقه اعزام میشود وبی درنگ پاتکهای سنگین خود را آغاز میکند؛ اما هر بار با تحملشکستهای سنگین وادار به عقب نشینی میشود. در مرحلهی سوم عملیات، رزمندگان اسلام از کنار اروند به مواضعدشمن در محور نهر جاسم هجوم برده، یگانهای سر در گم دشمن را درعملیات گاز انبری گرفتار کرده و تعدادی از آنها را کشته یا زخمیمیکنند و با عبور از نهر جاسم و تسلط بر پلهای ارتباطی، به عمقمواضع دشمن نفوذ میکنند.
*عراق در موضع انفعال حدود یک سال قبل از عملیات کربلای پنج، بندر فاو عراق سقوط کرد. رزمندگان ایرانی با انجام عملیاتی بزرگ توانستند ضربهای سنگین بر ماشین نظامی رژیم حاکم بر عراق وارد سازند. این امر موجب بر هم خوردن موازنه به نفع ایران گردید و عراق از لحاظ سیاسی، نظامی و روانی در موضع انفعالی قرار گرفت. این مسئله زمینه مناسبی بود تا سرنوشت جنگ به نقطه نهایی هدایت شود. منطقه عمومی بصره در جنوب، مهمترین زمینی بود که برای انجام یک عملیات سرنوشتساز مورد توجه فرماندهان و مسئولین جنگ قرار داشت. در عین حال تا این زمان عملیاتهای متعددی همچون عملیات رمضان، بدر،خیبر، والفجر هشت، طی سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ در آن انجام گرفته بود. تنها منطقهای که در آن عملیات صورت نگرفت، ابوالخصیب و جزیره مینو همچنین بخشی از زمین شلمچه بود که در میان هدفهای مطرح شده در اطراف بصره، به دلیل نزدیکی به این شهر با اهمیتتر از بقیه تلقی میشد. به همین دلیل استحکامات،تجهیزات و یگانهای دشمن نیز در این زمین با تاکید بر شلمچه، به میزان بیشتری از سایر مناطق عملیاتی آرایش یافته بود. از سوی دیگر از جمله دلایل عدم انجام عملیات در این زمین، عبور از رودخانه اروند محسوب میشد که سازمان رزم خودی از چنین تجربهای برخوردار نبود اما پس از نبرد فاو و غلبه اسطورهای بر رود خروشان اروند، این مانع بزرگ نیز از ذهن فرماندهان کنار رفت. همچنین بازدهی سه سال عملیات آبی- خاکی و عبور از رودخانه در جنوب، عامل دیگری بود که در انتخاب منطقه مذکور، موثر واقع شد و بالاخره موقعیت بسیار مهم شهر بصره نیز بر اهمیت این منطقه میافزود؛ زیرا در منطقه ورود به خاک عراق، بصره و نواحی نزدیک به آن به عنوان هدف اصلی استراتژیک نظامی ایران انتخاب و بر نقش منطقه شرق بصره در تامین سرنوشت جنگ،تاکید گردید. ارتش عراق بعد از ناکام گذاشتن عملیات کربلای چهار درصدد بهرهبرداری از فرصت به دست آمده و کسب ابتکار عمل برآمد. شواهد و قرائن نشان داد که چنانچه در شرایط موجود تغییر ایجاد نمیشد،دشمن در موقعیت برتر قرار میگرفت اما عملیات در زمین شلمچه که دشمن مستحکمترین موانع و مواضع را در آن داشت، بسیار دشوار و محتوم به شکست به نظر میآمد. در سراسر خطوط درگیری با دشمن در منطقه شرق بصره، محور شلمچه از استحکامات منحصر به فردی برخوردار بود. رها کردن آب، ایجاد موانع، میادین مین، کمین و ... تدابیری بود که عراق برای بازداشتن ایران از حمله به این محور و در صورت اقدام، امکان سرکوب آن، به کار بست. البته مسئله آب و کمین، قبل از خط دفاعی امکان حمله را از نیروهای مهاجم سلب میکرد. بعد از آن موانع بزرگ و وسیع، اولین خط پدافندی احداث شده بود. این خط دژی بود با ارتفاع بلند و عرض زیاد که در میان آن انواع موانع کار گذاشته شده و پشت خط اول، چند موضع هلالی شکل احداث شده بود. دومین خط (خط سیلبندی) دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن قرار داشت. خطهای سوم و چهارم و پنجم دفاعی نیز تا نهر دوعیجی و نهر جاسم با پیچیدگیهای بیشتر، آرایش دفاعی دشمن را تشکیل میداد. رده ششم و هفتم شامل کانال زوجی و مثلثیهای غرب کانال زوجی بود. محورهای کانال ماهی و پاسگاه بوبیان نیز هر کدام به نسبت از استحکامات قابل توجهی برخوردار بودند، بنابر این با توجه به استحکامات ایجاد شده و هوشیاری وحساسیت دائمی دشمن نسبت به تحرکات نظامی ایران، شکستن خطوط منطقه شلمچه و عبور از این مواضع پیچیده، غیرقابل تصور تلقی میشد، به ویژه این که دشمن با در اختیار داشتن دکلهای بلند دیدهبانی در غرب اروند رود،هرگونه تردد نیروهای خودی را زیر نظر و کنترل داشت. در سال ۶۵ عملیات کربلای چهار در منطقه شرق بصره و شلمچه موفقیتی در بر نداشت. همین مسئله باعث به وجود آمدن مشکلاتی در صحنه سیاسی و نظامی کشور گردیده بود. از طرفی نیروها و امکانات زیادی در منطقه وجود داشت و دشمن نیز تصور عملیاتی دیگر از سوی سپاهان اسلام را نداشت. در چنین شرایطی سپاه طی تصمیمی حساس، به سرعت خود را آماده ادامه عملیات ناتمام قبلی نمود به طوری که در فاصله دو هفته پس از توقف عملیات کربلای چهار، مراحل مختلف شناسایی و طراحی مانور عملیات کربلای پنج به انجام رسید. آمادگی کلی عقبهها و واحدهای پشتیبانی که در منطقه مستقر بودند، این امکان را برای فرماندهان فراهم ساخت که برای عملیات بعدی فقط به تعیین منطقه نبرد و سازماندهی متناسب با آن بیندیشند. آغاز عملیات کربلای پنج در منطقه عمومی شلمچه در تاریخ نوزدهم دی ماه ۱۳۶۵ نشاندهنده قابلیتهای سازمان سپاه، خلاقیت و جسارت تصمیمگیری این نهاد در شرایط بحرانی بود که در میان ناباوری وغافلگیری عراق و سایر طرفهای تحمیل جنگ به کشورمان صورت پذیرفت. با این که جهت تک ایران،مخالف آرایش دفاعی عراق بود، اما نبرد سختی به وقوع پیوست و از آنجا که هر گام پیشروی در این زمین یک قدم به سوی بصره به شمار میرفت، ارتش عراق با تمام توان به مقابله پرداخت و بیش از ۱۳۰ تیپ و لشکر را به صحنه کارزار آورد. سپاه نیز توان زیادی به میدان آورد که البته بیش از ۳۰ یگان نبود. همچنین توپخانه و نیروی هوایی خود را نیز با آخرین ظرفیت به کار گرفت. صحنه نبرد آکنده از دود و آتش بود. شدت آتش دو طرف به حدی بود که هیچ چیز بر روی زمین سالم نماند و تخلیه اسرا به سختی میسر بود. مقدار گازهای موجود در هوا به حدی زیاد بود که تنفس را مشکل میساخت. با این همه پیچیدگی مانور و فشار فوقالعاده رزمندگان مرحله به مرحله و خط به خط، عراق را وادار به عقبنشینی کرد و بصره در آستانه سقوط قرار گرفت. پیشروی ایران در خط جاسم، آخرین رده دفاعی عراق، آن هم پس از پانزده روز نبرد پیاپی متوقف شد. کمبود یگان پیاده و نیروی زرهی، مانع از آن شد که رزمندگان با برداشتن گام آخر به یک پیروزی بسیار بزرگتر از آنچه به دست آمده بود، نائل آیند. در این عملیات بیش از ۱۳۰ یگان عراق وارد عمل شد که اکثر آنها بیش از ۵۰ درصد مابقی بین ۱۰ درصد تا ۳۵ درصد منهدم شدند. همچنین صدها دستگاه تانک، قبضه توپ، خودرو و دهها فروند هواپیما ساقط گردید و وسایل زیادی به عنوان غنیمت به دست رزمندگان افتاد. از جنبه نیروی انسانی نیز دهها هزار نفر از ارتش عراق کشته، زخمی و چند هزار نفر اسیر شدند. نتایج مذکور یک بار دیگر موازنه را به نحو اساسی به نفع ایران تغییر داد. مهمتر از همه،این نظر در محیط بیرونی تعمیق یافت که پایداری ارتش عراق در برابر ابتکار عمل و مقاومت فرماندهان و رزمندگان ایرانی به شدت متزلزل و نامطمئن بوده و هر آن احتمال سقوط آن میرود.
بازتاب شکستن خطوط و استحکامات و پیشروی در شرق بصره، توانایی ها و قابلیت های نظامی عراق را بار دیگر، زیر سؤال برد، چنان که روزنامه آبزِرِور چاپ پاریس به نقل از کارشناسان غربی نوشت: «برای اولین بار از آغاز جنگ تاکنون، ناظران و کارشناسان غربی در مورد امکانات دفاعی عراق دچار تردید شده اند.» هم چنین تاکید بر توانایی نظامی ایران، بخشی دیگری از تحلیل های ارایه شده در رسانه های خبری بود، چنان که رادیو بی. بی. سی طی تحلیل در همین زمینه، با توجه به تجربه سپاه درعملیات فاو و عبور از رودخانه اروند، ضمن اشاره به عبور از منطقه آب گرفتگی و کانال پرورش ماهی در عملیات کربلای ۵ گفت: «موفقیت ایران در عبور از دریاچه ماهی، یک بار دیگر توانایی ایران در عبور از آبراه ها را نشان می دهد.» هفته نامه نیوزویک نیز ضمن تاکید بر پیروزی ایران در عملیات کربلای ۵، بر شرایط پیروزی ایران بر عراق اشاره کرد: «تهاجم ایرانی ها در نزدیکی بصره، حداقل یک چیز را در خصوص جنگ ایران و عراق تغییر داده و آن این مساله است که برای اولین بار طی چند سال گذشته، این احتمال را که یک طرف حقیقتاً بر دیگری پیروز شود، مطرح ساخته است.» در عملیات کربلای ۵ ، با این که جهت تک ایران،مخالف آرایش دفاعی عراق بود، اما نبرد سختی به وقوع پیوست . ارتش عراق با تمام توان به مقابله پرداخت و بیش از ۱۳۰ تیپ و لشکر را به صحنه کارزار آورد.سپاه نیز توان زیادی به میدان آورد که البته بیش از ۳۰ یگان نبود. « عملیات کربلای ۵ » نبردی است که به جرئت می توان آن را شدیدترین جنگ خاورمیانه ( چه به لحاظ وسعت منطقه درگیری و چه از نظر میزان تسلیحات به کار رفته) دانست. حتی حمله آمریکا به عراق در جنگ اول و دوم خلیج فارس از چنین سطح تقابلی بر خوردار نبود. در آن دو جنگ عراق تقریبا با دریافت اولین ضربات ، دستان خود را بالا برد اما در کربلای ۵ بیش از یک ماه هر دو طرف با تمام توان پنجه در پنجه هم انداختند و مقاومت نمودند.